۰۲
اسفند
۹۳
یک روز گرم، شاخهای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند و به دنبال آن، برگهای ضعیف و کم طاقت جدا شدند و آرام بر روی زمین افتادند.
شاخه چندین بار این کار را ددمنشانه و با غرور خاصی تکرار کرد تا اینکه تمام برگ ها جدا شدند و شاخه از کارش بسیار لذت میبرد.
برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبیده بود و همچنان در مقابل افتادن مقاومت میکرد. باغبان تبر به دست، داخل باغ در حال گشت و گذار بود
- ۰ نظر
- ۰۲ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۵۹