دخترک تازه از هنرستان برگشته, لم داده به پایه ی مبل و پاهایش را دراز کرده , تند تند غذا می خورد و همان طور با دهان پر حرف می زد.
دارد از دوستش که دماغش را عمل کرده تعریف می کند ؛
- " مامان؛ باید کیانا را ببینی ، یک دماغی ساخته عینهو نیکول کیدمن ،فکر کنم لبهایش را هم " چیز " تزریق کرده باشد"
خیره می شود به فرش ، سعی می کند اسم " چیز " را به خاطر بیاورد .
یادش نمی آید و تند ادامه می دهد :
" مامان ؛ لبهایش، خود آنجلینا جولی "
مادر قیافه اش را در هم می کشد ؛ - حالا مگر لبهای این جولی، خیلی قشنگ است؟!
دخترک انگار که حرف مادر را نشنیده باشد دوباره شروع می کند .
- ۰ نظر
- ۱۰ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۲۶