خانه ی ادب

وبلاگی برای دوستان نویسنده وشاعر

خانه ی ادب

وبلاگی برای دوستان نویسنده وشاعر

خانه ی ادب

وبلاگی برای دوستان نویسنده وشاعر و هر صاحب قلمی
از دوستان عزیزم می خواهم تا اگر مطلبی دارند به ایمیل بنده بفرستند تا به نام خودشان ثبت کنم.
منتظر شما هستم.

پربیننده ترین مطالب
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۴۳۴ مطلب توسط «امیرمحمد اسماعیلی» ثبت شده است

۱۳
فروردين
۹۴
شان نزول: شخصی موهای سرش را با دست خود می کند. گفتند: چرا چنین می کنی؟ گفت: شنیده ام که کچل ها خوشبخت می شوند و من هم می خواهم کچل شوم تا شاید از بدبختی درآیم.گفتندش: آری، ولی هر کچلی خوشبخت نمی شود.
منبع: داستان های امثال امینی /نقل از کتاب داستان های امثال اثر دکتر حسن ذولفقاری
  • امیرمحمد اسماعیلی
۱۳
فروردين
۹۴

        

  • امیرمحمد اسماعیلی
۱۳
فروردين
۹۴

  • امیرمحمد اسماعیلی
۱۳
فروردين
۹۴

در قطار مرد جوانی از همسفرسالمندش پرسید :                     
ساعت چند است ؟
- مرد پیر: از نگهبان بپرس.
- جوان: می بخشید من قصد ناراحت کردن شمارا نداشتم و...
- مرد پیر: ببین جوان ...اگر مودبانه جواب بدهم،سرصحبت را باز میکنی ،از من می پرسی به کدام شهر می روم وخانه ام کجاست وچکاره ام ...         
وقتی بگویم چکاره ام.خواهی گفت که هرگز محل زندگی مرا ندیده ای ومن از روی ادب تو رابه خانه ام دعوت می کنم.                         
در خانه ام دخترم را می بینی وعاشق او می شوی و از او خواستگاری میکنی.                                                        
بگذار ازهمین حالا آب پاکی روی دستت بریزم وبگویم : من نمی گذارم دخترم با مردی ازدواج کند که از مال دنیا یک ساعت هم ندارد!

  • امیرمحمد اسماعیلی
۱۳
فروردين
۹۴

  • امیرمحمد اسماعیلی
۱۳
فروردين
۹۴

                              

  • امیرمحمد اسماعیلی
۱۱
فروردين
۹۴

  • امیرمحمد اسماعیلی
۱۱
فروردين
۹۴

                       

  • امیرمحمد اسماعیلی
۱۱
فروردين
۹۴

آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند! 
زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامه‌ها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است. آلفرد وقتی صبح روزنامه ها را می‌خواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد ... 

"آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مر‌گ آورترین سلاح بشری مرد"! 

آلفرد، خیلی ناراحت شد. با خود فکر کرد: آیا خوب است که من را پس از مرگ این گونه بشناسند؟ 
او سریع وصیت‌نامه‌اش را آورد. جمله‌های بسیاری را خط زد و اصلاح کرد. پیشنهاد کرد ثروتش صرف جایزه‌ای برای صلح و پیشرفت‌های صلح آمیز شود. 

امروزه نوبل را نه به نام "مخترع دینامیت"، بلکه به نام مبدع "جایزه‌های صلح نوبل، جایزه‌های فیزیک و شیمی نوبل و ..." می‌شناسیم. 
او امروز، هویت دیگری دارد. 

  • امیرمحمد اسماعیلی
۱۱
فروردين
۹۴

  • امیرمحمد اسماعیلی