آب پاکی
پنجشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۰۲ ق.ظ
در قطار مرد جوانی از همسفرسالمندش پرسید :
ساعت چند است ؟
- مرد پیر: از نگهبان بپرس.
- جوان: می بخشید من قصد ناراحت کردن شمارا نداشتم و...
- مرد پیر: ببین جوان ...اگر مودبانه جواب بدهم،سرصحبت را باز میکنی ،از من می پرسی به کدام شهر می روم وخانه ام کجاست وچکاره ام ...
وقتی بگویم چکاره ام.خواهی گفت که هرگز محل زندگی مرا ندیده ای ومن از روی ادب تو رابه خانه ام دعوت می کنم.
در خانه ام دخترم را می بینی وعاشق او می شوی و از او خواستگاری میکنی.
بگذار ازهمین حالا آب پاکی روی دستت بریزم وبگویم : من نمی گذارم دخترم با مردی ازدواج کند که از مال دنیا یک ساعت هم ندارد!
- ۹۴/۰۱/۱۳