۱۸
فروردين
۹۴
- ۰ نظر
- ۱۸ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۵۸
شان نزول: | زیرآب، در خانه های قدیمی تا کمتر از صد سال پیش که لوله کشی آب تصفیه شده نبود معنی داشت. زیرآب در انتهای مخزن آب خانه ها بوده که برای خالی کردن آب، آن را باز می کردند. این زیرآب به چاهی راه داشت و روش باز کردن زیرآب این بود که کسی درون حوض می رفت و زیرآب را باز می کرد تا لجن ته حوض از زیرآب به چاه برود و آب پاکیزه شود. در همان زمان وقتی با کسی دشمنی داشتند. برای این که به او ضربه بزنند زیرآب حوض خانه اش را باز می کردند تا همه آب تمیزی را که در حوض دارد از دست بدهد. صاحب خانه وقتی خبردار می شد خیلی ناراحت می شد چون بی آب می ماند. این فرد آزرده به دوستانش می گفت : زیرآبم را زده اند. این اصطلاح که زیرآبش را زدند ریشه از همین کار دارد که چندان دور هم نبوده است. |
منبع: | http://managersclub.persianblog.ir/ |
متن شعر: | بیایید ، بیایید که جان دل ما رفت بگریید ، بگریید که آن خنده گشا رفت برین خاک بیفتید که آن لاله فرو ریخت برین باغ بگریید که آن سرو فرا رفت درین غم بنشینید که غم خوار سفر کرد درین درد بمانید که امید دوا رفت دگر شمع میارید که این جمع پراکند دگر عود مسوزید کزین بزم صفا رفت لب جام مبوسید که آن ساقی ما خفت رگ چنگ ببرید که آن نغمه سرا رفت رخ حسن مجویید که آن اینه بشکست گل عشق مبویید که آن بوی وفا رفت نوای نی او بود که سوز غزلم داد غزل باز مخوانید که نی سوخت ، نوا رفت ازین چشمه منوشید که پر خون جگر گشت بدین تشنه بگویید که آن آب بقا رفت سر راه نشستیم و نشستیم و شب افتاد بپرسید ، بپرسید که آن ماه کجا رفت زهی سایه ی اقبال کزو بر سر ما بود سر و سایه مخواهید که آن فر هما رفت |
شاعر: | هوشنگ ابتهاج : سایه |