خانه ی ادب

وبلاگی برای دوستان نویسنده وشاعر

خانه ی ادب

وبلاگی برای دوستان نویسنده وشاعر

خانه ی ادب

وبلاگی برای دوستان نویسنده وشاعر و هر صاحب قلمی
از دوستان عزیزم می خواهم تا اگر مطلبی دارند به ایمیل بنده بفرستند تا به نام خودشان ثبت کنم.
منتظر شما هستم.

پربیننده ترین مطالب
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۴۳۴ مطلب توسط «امیرمحمد اسماعیلی» ثبت شده است

۰۱
فروردين
۹۴
شان نزول: از ملا نصرالدین سنش را می پرسند می گوید:«چهل سال.» بیست سال بعد نیز سؤال  می کنند،همان پاسخ را می دهد.و چون علت را می پرسند می گوید:«حرف مرد یکی است»
منبع: قندونمک،داستان های امثال اثر دکتر حسن ذوالفقاری
  • امیرمحمد اسماعیلی
۰۱
فروردين
۹۴

                

  • امیرمحمد اسماعیلی
۰۱
فروردين
۹۴

                            

  • امیرمحمد اسماعیلی
۰۱
فروردين
۹۴

اگر کریستوفر کلمبوس ازدواج کرده بود٬ ممکن بود هیچگاه قاره امریکا را کشف نکند٬چون بجای برنامه ریزی و تمرکز در مورد یک چنین سفر ماجراجویانه ای٬ باید وقتش را به جواب دادن به همسرش٬ در مورد سوالات زیر می گذراند: 

- کجا داری میری؟

- با کی داری می ری؟ 

- واسه چی می ری؟ 

- چطوری می ری؟

- کشف؟

-برای کشف چی می ری؟

- چرا فقط تو می ری؟

  • امیرمحمد اسماعیلی
۰۱
فروردين
۹۴

  • امیرمحمد اسماعیلی
۰۱
فروردين
۹۴

  • امیرمحمد اسماعیلی
۰۱
فروردين
۹۴

                                                 

  • امیرمحمد اسماعیلی
۰۱
فروردين
۹۴
شان نزول: جریان سوراخ دعا چیست؟ اینست که روزی فردی هنگام طهارت و وضو، داشته دعاهای مربوطه را می‌خوانده. رسم است که موقع شستن بینی با آب می‌گویند "خدایا من بینی جسمی‌ام را می‌شویم، چنین باد که بینی روحی‌ام نیز پاک شود تا بوی بهشت به مشامم برسد" و هنگام شستن بدن پس از قضای حاجت می‌گویند "خدایا کثافات جسمی را از خودم پاک کردم، چنین باد که پلیدی معنوی هم از من پاک گردد". آن فرد هنگام وضویش این دو دعا یا ورد را جابجا می‌خوانده. دعای آن سوراخ را برای این، و دعای این را برای آن! کسی آنجا بود و دعا کردن اشتباهی او را شنید:
گفت شخصی: ورد خوب آورده‌ای      لیک سوراخ دعا گم کرده‌ای!
  • امیرمحمد اسماعیلی
۲۹
اسفند
۹۳

                                            

  • امیرمحمد اسماعیلی
۲۹
اسفند
۹۳

اینک 365 روز، فرصت شکوه مند را پشت سر نهاده ایم، و روزهایی که هرکدام می توانند یک قرن شکفتن و بالیدن همراه داشته باشند، پیش روی ماست. چه کسی می گوید همه روزها و لحظه ها برابرند؟ گاه یک لحظه ما، ارج و عظمت یک قرن را می یابد و گاه یک قرن زیستن، به یک لحظه نمی ارزد. مگر نیستند آنان که شبی را آن سان می گذرانند که از هزار ماه برتر و والاتر است. اینک سالی نو، با روزهایی سبز، با لحظه هایی که می توانند پیک بهارانی بزرگ، فرداهایی شورانگیز و آینده هایی آینه رنگ باشند، پیش روی ماست. پس فرصت ها را غنیمت شماریم.

 

 

  • امیرمحمد اسماعیلی