چند روز پیش،
"یولیا واسیلی اونا" پرستار بچههایم را به اتاقم دعوت کردم تا با او
تسویه حساب کنم.
به
او گفتم: - بنشینید یولیا.میدانم که دست و بالتان خالی است، اما رو در بایستی
دارید و به زبان نمیآورید. ببینید، ما توافق کردیم که ماهی سی روبل به شما بدهم.
این طور نیست؟
- چهل
روبل.
- نه
من یادداشت کردهام. من همیشه به پرستار بچههایم سی روبل میدهم. حالا به من توجه
کنید. شما دو ماه برای من کار کردید.
- دو
ماه و پنج روز دقیقا.
- دو
ماه. من یادداشت کردهام، که میشود شصت روبل. البته باید نه تا یکشنبه از آن کسر
کرد.همانطور که میدانید یکشنبهها مواظب "کولیا" نبودهاید و برای قدم
زدن بیرون میرفتید. به اضافه سه روز تعطیلی...
"یولیا
واسیلی اونا" از خجالت سرخ شده بود و داشت با چینهای لباسش بازی میکرد ولی
صدایش در نمیآمد.
- ۰ نظر
- ۲۲ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۰۲