سر خر شده است
پنجشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۷ ب.ظ
شان نزول: | مرد مؤمنی سوار بر خر از دهی به دهی دیگر می رفت.در میان راه عده ای جوانان که سرا ز باده ی ناب گرم داشتند راه بر او گرفتند و یکی از آنها جامی پراز شراب به او تعارف کرد و مرد استغفرالله گویان آنان را از این عمل زشت بازداشت ولی جوانان دست بردار نبودند و مرتب به او شراب تعارف می کردند و بالاخره یکی از آنها او را تهدید کرد در صورتی که شراب را نخورد او را خواهد کشت.چون حفظ جان به هر صورت لازم است مرد با اکراه جام شراب را در دست گرفت و رو به آسمان کرد و گفت :«خداوندا خودت آگاهی که من از روی اجبار و فقط برای حفظ جان خود این شراب را می خورم و همین که خواست جام را به لبان خود نزدیک کند خرش با تکان دادن شدید سرش جام را به زمین ریخت، جوانان خندیدند. مرد با دل خوری گفت:«پس از عمری که خواستیم شرابی حلال بخوریم این سر خر نگذاشت.» |
منبع: | نامه ی داستان/ نقل از داستان های امثال دکتر حسن ذوالفقاری |
- ۹۴/۰۴/۲۵