روغن ریخته را نذر امامزاده کرده!
چهارشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۲۸ ب.ظ
شان نزول: | مردی با زنش سوار الاغ بودند ودو من روغن گوسفند را که از گله ی خودشان گرفته بودند برای فروش به شهر می بردند. از قضا در بین راه،خر از پل رد نشد. مرد با هل و زور خر را از پل رد کرد اما از بخت بد مردک، خیک روغن از پشت خر به زمین افتاد و تمام روغن ریخت روی زمین.مردو زن با دست خالی و یک دنیا ناراحتی مجبور شدند برگردند آبادی .بعد از چند سال پسر مرد را به سربازی خواستند. در این وقت زن از ته دل گفت:«ای آمدفدالله،یادته شش سال پیش توی راه شهر دو من روغن از ما ریخت؟همان نذر تو که پسرم را سربازی نبرند.» |
منبع: | تمثیل و مثل/ به نقل از داستان های امثال اثر دکتر حسن ذوالفقا |
- ۹۴/۰۳/۱۳