شوق پروانگی
جمعه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۳، ۰۱:۰۶ ق.ظ
من که در پیله ی بی شیله ی خویش
شوق پروانگی از یادم رفت...
لااقل موقع رفتن بسپار...
ابر جای تو ببارد به سرم
ماه جای تو بتابد به شبم
و سر انگشت محبت بزند
گاه گاهی
به درم...
شاید این تلخی ایام غم انگیزم را
باز با یاد تو از یاد برم...
- ۹۳/۱۲/۱۵